GREEN GATE ........... دروازه سبز

شانه ات مجابم میکند در بستری که عشق ، تشنگی ست زلال شانه هایت همچنانم عطش میدهد در بستری که عشق مجابش کرده است

GREEN GATE ........... دروازه سبز

شانه ات مجابم میکند در بستری که عشق ، تشنگی ست زلال شانه هایت همچنانم عطش میدهد در بستری که عشق مجابش کرده است

henrow

من همین یک نفس از جرعه جانم باقی ست 

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش