GREEN GATE ........... دروازه سبز

شانه ات مجابم میکند در بستری که عشق ، تشنگی ست زلال شانه هایت همچنانم عطش میدهد در بستری که عشق مجابش کرده است

GREEN GATE ........... دروازه سبز

شانه ات مجابم میکند در بستری که عشق ، تشنگی ست زلال شانه هایت همچنانم عطش میدهد در بستری که عشق مجابش کرده است

henrow

من همین یک نفس از جرعه جانم باقی ست 

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

  


   


بدرود

سلام


یاران همیشگی 



بدرود

خب باید این وبلاگ تعطیل میشد ، آخه دلیل واسه خودم دارم

اینجا را کلیک کنید